oOoOoOoOoOoO آدم وقتی چیزی رو فهمیده، دیگه نمیتونه ندونه وقتی که فهمیدم چشم های زیبایی داری ، وقتی که فهمیدم گودی انگشتات همیشه گرمه، وقتی که فهمیدم موقع لبخند زدن چشات ریز میشه، دیگه بعد از اون نتونستم ندونم میدونی چیه؟ آدم میتونه نخواد، میتونه نره، میتونه بمیره، میتونه سکوت کنه، میتونه بخوابه، میتونه خودش رو حبس کنه؛ اما نمیتونه وقتی که چیزی رو فهمید، دیگه نفهمه oOoOoOoOoOoO الهه سادات موسوی
oOoOoOoOoOoO مخاطب كه تو باشى مگر جز عاشقانه هاىِ پر از دلتنگى متن ديگرى هم مى شود نوشت؟ اصلاً براى از " تو "نوشتن پاك كردن و خط زدنِ هيچ واژه اى لازم نيست بس كه ساده و صريحی دلبر جان و اصلاً تو همان جانى كه بر دل نشستی oOoOoOoOoOoO علی قاضی نظام
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * شما ساعت چند هستید؟ من به وقت شیطنت هایم، ده صبحم سر حال و آفتابی حال خوب بعد از کره و مربای آلبالوی خانگی با نان بربری ترد محله مان که ختم میشود به یک استکان چای با عطر گل محمدی به وقت جدیت اما دوازده ظهرم به سختی و تیزی آفتابش... با یک جفت چشم تخس و نگاهی نفوذپذیر... با شدت هرچه تمام تر میتابم به آنچه که میخواهمش کسل که باشم سه عصرم اصلا بلاتکلیف بی حوصله مثل دوچرخه ی سالم خاک خورده ی گوشه انبار که بلااستفاده مانده و ساکن و ساکت... سکوت مشغله ی من است وقتی به وقت سه عصر باشم به وقت بغض و دلخوری اما تنظیمم روی ساعت غروب ! حال و هوایی نه چندان روشن و رو به تاریکی با چشمهایی گرفته و تیره تر از همیشه هایم در این وقت میتوانم تنهاترین دختر قرن اخیر باشم شاید... شکننده ترین هم... و ترس... ترس من خود دوازده شب است انگار وحشت جیغ تنهایی دختری در خیابان که سایه ای پشت سرش حس کرده باشد ترس من تاریک ترین ساعت من است... تپش بی امان قلبیست پس از بیدار شدن با صدای ناگهانی زنگ تلفن خانه وسط خواب و در نهایت لرزش صدای آن طرف خط آرامش و مهربانی هام اما چهار صبح است! آرام به همراه خنکای نسیمی که میپیچد توی دلم... با چشمهایی روشن تر از همیشه که حتی میتوان در آن ستاره رصد کرد و قرن ها درش خیره ماند میتوانم به بخشندگی مهتاب باشم که عاشقی بنشیند زیر نورم و کوچه ی مشیری را زمزمه کند اما تمام این ساعاتی که گفتم برای بهار و تابستان و زمستانند پاییز فرق دارد حالا تو بگو تو چه ساعتی هستی؟ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * فاطمه بخشی
o*o*o*o*o*o*o*o بعد از تو دختری عکس سلفی میگیرد اما هر ژستی که میگیرد یا هرچقدر که بیشتر تلاش میکند بزرگ تر بخندد باز هم مشخص است تنهایی دست انداخته دور گردنش ولش نمیکند تا آخر خفه اش کند o*o*o*o*o*o*o*o بیتا حسینی
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ بیا و باور کن سخت ترین کار دنیا همین دوست داشتن است بیا جانم روزهای رفته را مرور کن دلت برای گذشته ضعف میرود کار دنیا را ببین انتظار شیرین ترین عاشقانه است برای غروری که هیچ وقت کنار نمی گذاریش مرد بودن کار دشواری ست؟ دوست داشتن دشوار تر اما جانم به قربانت زن باشی ،دور باشی مغرور باشی دلتنگتر از همیشه! باشی این سختترین معادلهِ جهان است ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ پریناز ارشد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ يك روز تو را خواهم دزديد پاي همه چيزش هم مي ايستم اصلاً گروگانت ميگيرم يك داستانِ پليسيِ عاشقانه تيترِ يكِ اخبار ميشويم صداي دوست داشتنم را به گوش دنيا خواهم رساند از آنها "تو"را ميخواهم در قبالِ آزادي ات...آزادت ميكنم به شرطي كه مالِ خودم شوي ديوانه شدم نه ؟ من حتي براي داشتنت،به اين اراجيف هم فكر ميكنم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ علي قاضي نظام
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بحثمان كه ميشد حرفهاى دلمان را به زبانِ آهنگ براى يكديگر ميفرستاديم من با ترانه هاى انتخابى ام تصدقش ميرفتم و او تا ميتوانست ناز ميكرد آنقدر اين بازىِ شيرين ادامه داشت تا مجبور ميشدم برايش بنويسم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ پیش نماز مسجد بالای منبر میگفت در قنوت میتوان به زبان مادری هم با خدا سخن گفت و مناجات کرد چند وقتی ست نمازم طولانی شده من انقدر گستاخ شده ام که در قنوتم ، با خدا ، از تو سخن میگویم نمازم هم بوی تو را میدهد فکری به حالم بکن اینگونه اگر پیش برود میترسم به سمت چشمان تو اقتدا کنم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ علی سلطانی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم